فهرست مطالب
افسردگی که به آن Depression هم گفتهمیشود، یکی از شایعترین اختلالات روانی در دنیا است. این بیماری زیرمجموعهای از بیماریهای خلقی محسوب میشود و افراد مبتلا به آن معمولا احساس غم، ناامیدی یا بیارزشی را تجربهمیکنند. عوامل مختلفی مانند ژنتیک، استرسهای طولانی، بیماریهای مزمن یا تغییرات شیمیایی در مغز میتوانند زمینهساز افسردگی باشند. درمان افسردگی معمولا با رواندرمانی، مصرف داروهای ضدافسردگی و گاهی ترکیب این دو مورد انجام میشود. اگر درمان بهموقع آغازشود، بسیاری از افراد میتوانند به زندگی عادی بازگردند.
افسردگی چیست؟
افسردگی به انگلیسی depression، در دسته اختلالات خلقی قرار میگیرد که با احساس غم، از دستدادن علاقه یا عصبانیتی که با فعالیتهای روزانه فرد تداخل دارد، توصیف میشود و نسبتا شایع است. افراد مختلف حال افسرده را به دلایل یکسان یا متفاوتی تجربه میکنند.
افسردگی یک بیماری شایع و جدی پزشکی است که بر احساسات، طرز تفکر و نحوه انجام اعمال روزانه شما تأثیر منفی میگذارد. دپرشن باعث احساس غم و اندوه یا از دست دادن علاقه به فعالیتهایی میشود که شما در گذشته آنها لذت میبردید. به همین دلیل میتواند باعث انواع مشکلات عاطفی و جسمی شود و توانایی شما را کاهش دهد. بهعلاوه ممکن است ارتباطات اجتماعی فرد را هم تحتتاثیر قراردهد.
مهم است بدانیم اینکه گاهی خلق پایین داشتهباشیم، طبیعی است. همچنین ناراحتی و حوادث ناراحتکننده، ممکن است برای هر کسی اتفاقبیفتد. اما اگر به طور منظم احساس بدبختی یا ناامیدی دارید، ممکن است دچار افسردگی باشید. توجه داشتهباشید که افسردگی یک بیماری جدی است و بدون درمان مناسب، ممکن است بدتر شود. بااینوجود، افرادی که به دنبال درمان هستند بعد از چند هفته، بهبود پیدا میکنند.
متن انگلیسی:
به نقل از سایت who
Depression is different from regular mood changes and feelings about everyday life. It can affect all aspects of life, including relationships with family, friends and community. It can result from or lead to problems at school and at work.
ترجمه فارسی:
افسردگی با تغییرات معمول خلقوخو یا احساسات روزمره زندگی تفاوت دارد. این بیماری میتواند بر همه جنبههای زندگی تأثیر بگذارد، از جمله روابط فرد با خانواده، دوستان و جامعه. افسردگی ممکن است به بروز مشکلات در مدرسه یا محل کار منجر شود یا نتیجه آنها باشد.
افسردگی در زنان بیشتر است یا مردان؟
افسردگی در زنان شایعتر از مردان است و با نشانههای جسمانی بیشتری مانند خستگی، بیخوابی، اضطراب و درد همراه است. با این حال، نرخ خودکشی در مردان تقریبا ۳ برابر زنان گزارش شدهاست، درحالیکه زنان بیشتر به خودکشی فکر میکنند و اقدام میکنند اما مردان از روشهای کشندهتری استفاده میکنند. همچنین، زنان تمایل بیشتری به بیان احساسات دارند، در حالیکه مردان افسردگی را پنهان میکنند که این کار بر پیامدهای رفتاریشان تأثیر میگذارد.
انواع افسردگی کدامند؟
افسردگی انواع مختلفی دارد که هرکدام ویژگیها و شدت متفاوتی دارند. شایعترین انواع افسردگی، افسردگی اساسی یا ماژور است که با خلق پایین پایدار، بیانگیزگی و اختلال در عملکرد روزانه همراه میشود. نوع دیگر افسردگی مزمن یا دیستایمی است که علائم آن خفیفتر اما ماندگارتر است.
افسردگی فصلی معمولا در پاییز و زمستان بروزمیکند و به کمبود نور خورشید مرتبط است. افسردگی پس از زایمان در برخی زنان پس از تولد نوزاد رخمیدهد. در موارد شدید، افسردگی همراه با روانپریشی نیز ممکناست دیدهشود که با توهم یا هذیان همراه است. تشخیص دقیق نوع افسردگی در انتخاب روش درمان نقش کلیدی دارد.
علائم و نشانه های افسردگی چیست؟
فردی که دچار افسردگی است ممکناست روزهایی را تجربهکند که هیچ چیزی برایش خوشحالکننده نباشد. گاهی با اینکه در جمع حضور دارد اما احساس میکند از همه جدا شدهاست. ممکناست اشتهایش کم یا زیاد شود، خوابش بههم بریزد یا صبحها با خستگی از خواب بیدار شود. ذهنش پر از افکار منفی باشد و احساس کند دیگر توان ادامهدادن ندارد. این تغییرات ناگهانی در احساسات، انرژی و عملکرد روزمره از نشانههای اصلی افسردگی بهشمار میروند.
علت افسردگی چیست؟
افسردگی تنها به یک عامل مانند ژنتیک محدود نمیشود. اگرچه ژنتیک نقش مهمی دارد، اما موارد دیگری مانند تغییرات هورمونی در دوران بارداری، یائسگی یا سندرم پیش از قاعدگی در زنان هم میتوانند زمینهساز باشند. در مردان، فشارهای کاری، سرکوب احساسات و مصرف مواد مخدر از دلایل رایج ابتلا به افسرده خویی هستند. حوادث تلخ زندگی، از دستدادن عزیزان یا بیکاری هم تأثیر زیادی دارند. کمبود سروتونین در مغز نیز از عوامل اصلی این اختلال بهحساب میآید.
کمبود کدام ویتامین باعث افسردگی میشود؟
مطالعات معتبر نشاندادهاند که کمبود ویتامین D میتواند با افزایش خطر ابتلا به افسردگی مرتبط باشد. این ویتامین نقش مهمی در سلامت مغز و تنظیم خلق دارد. همچنین کمبود ویتامینهای گروه B به خصوص B12 و B6، میتواند در بروز علائم افسردگی نقش داشتهباشد. افراد گیاهخوار یا کسانی که مشکلات جذب دارند بیشتر در معرض این کمبودها هستند. مصرف متعادل این ویتامینها، همراه با رژیم غذایی سالم و نور آفتاب، در پیشگیری و بهبود افسردگی مؤثر است.
از کجا بفهمیم افسردگی داریم؟
اگر بیش از دو هفته احساس غم، بیانگیزگی، خستگی مفرط، اختلال خواب یا تغییرات اشتها را تجربهمیکنید، ممکناست به افسردگی مبتلا باشید. کاهش تمرکز، احساس گناه بیدلیل و افکار منفی هم میتوانند هشداردهنده باشند.
برای تشخیص دقیق افسردگی، پزشک از مصاحبه بالینی و ابزارهایی مانند پرسشنامههای تخصصی و تست افسردگی مانند PHQ-9 استفادهمیکند. مراجعه به روانپزشک یا روانشناس اولین قدم برای بررسی و شروع درمان این بیماری است.
روش درمان افسردگی چیست؟
درمان افسردگی بسته به شدت و نوع آن انتخاب میشود. رواندرمانی به خصوص درمان شناختیـرفتاری به افراد کمکمیکند افکار منفی خود را بشناسند و اصلاحکنند. در کنار آن، داروهای ضدافسردگی مانند SSRI یا SNRI معمولا تجویزمیشوند و تغییرات شیمیایی مغز را متعادلمیکنند.
فعالیت بدنی، خواب منظم و تغذیه سالم هم نقش کمکی مهمی دارند. گاهی در موارد مقاوم به درمان، از روشهایی مانند تحریک مغناطیسی مغز یا درمان با شوک الکتریکی استفادهمیشود.
نوع درمان | توضیحات |
---|---|
رواندرمانی | گفتوگو با روانشناس برای اصلاح افکار منفی |
دارودرمانی | استفاده از داروهای ضدافسردگی مانند SSRI |
فعالیت بدنی | ورزش منظم برای افزایش اندورفین |
تغذیه سالم | رژیم غنی از ویتامینهای B و D |
درمان ترکیبی | ترکیب دارو و رواندرمانی برای نتایج بهتر |
تحریک مغناطیسی | استفاده از فناوری برای تنظیم عملکرد مغز |
درمان الکتروشوک | در موارد شدید و مقاوم به درمان انجام میشود |
عوارض افسردگی چیست؟
اگر افسردگی داشتهباشید و برای درمان آن اقدامات لازم را انجام ندهید، این بیماری برای شما عوارضی به جای خواهد گذاشت. برخی از این عوارض قابل برگشت هستند، اما برخی دیگر میتوانند تاثیرات دائمی بر روی شما و زندگی اطرافیانتان بگذارند. عوارض افسردگی شامل موارد زیر هستند:
- اضافه وزن: افرادی که افسردگی دارند به اختلالات خوردن دچار میشوند و ممکن است که پرخوری کنند. برخی نیز ممکن است با مصرف داروهای ضدافسردگی به عوارض جانبی آن که چاقی است مبتلا شوند. از عوارض شایع افسردگی اختلال پرخوری است.
- درد بدنی: گاهی بیماریهای روانی میتوانند بر روی جسم هم اثر کنند.
- سوءمصرف مواد
- اضطراب
- مشکلات در روابط خانوادگی و دوستانه
- خودکشی
عوارض افسردگی شدید خطرناکتر است. افراد مبتلا به افسردگی اساسی در معرض خطر بالای ابتلا به اختلالات اضطرابی و اختلالات مصرف مواد هستند که خطر خودکشی را در آنها افزایش میدهد. این بیماری همچنین میتواند شرایط پزشکی فرد را با ابتلا به دیابت و فشارخون بالا، بدتر یا دشوارتر کند.
چگونه می توان از افسردگی پیشگیری کرد؟
گاهی افسردگی ژنتیکی است و نمیتوان از آن پیشگیری کرد و باید برای درمان آن اقدامات لازم را انجام دهید. اما برخی از اقدامات زیر میتوانند به شما کمک کنند که در دام افسردگی نیفتید:
- ورزش کنید.
- سیگار نکشید.
- سعی کنید روتین مشخصی برای زندگی خود داشتهباشید.
- اگر با مشکلی در زندگی خود دستوپنجه نرم میکنید، میتوانید با دکتر روانشناس مشورت کنید.
- خوب بخوابید.
- از داروهای تجویزی مانند سیتالوپرام استفاده کنید.
- خوب بخورید.
- سعی کنید کار و زندگی را متعادل کنید.
- دوستان خوبی پیدا کنید.
سخن پایانی دکترتو درباره بیماری افسردگی
افسردگی میتواند بیماری خطرناکی باشد، اگر درمان نشود و به حال خود واگذاشتهشود. اگر افسردهاید یا علائم آن را دارید، لازم است در اولین زمان ممکن به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید. اگر امکان مراجعه به متخصص ندارید، با یک دوست یا فردی که به شما نزدیک است، فردی که هر نوع تخصصی در موضوع سلامت دارد یا هرکسی که به او اعتماد دارید صحبت کنید.
همچنین اگر احتمال خودکشی یا آسیب به خود وجود دارد، فورا به اورژانس مراجعه کنید یا با پزشک خود تماس بگیرید. اگر فردی از نزدیکان شما، در خطر خودکشی قرار دارد مطمئن شوید که یک نفر در تمام لحظات همراه او باشد.
دکترتو مراقب سلامتی شماست!
سلام من ۲۲ سالمه خیلی افسرده هستم و از خودم متنفرم من با هر پسری دوست میشم نمیتونم خودمو کنترل کنم و دوستیمون به رابطه جنسی ختم میشه و بعد مدتی اون پسر منو ول میکنه میره حس میکنم یک موجود بی ارزش هستم که مردا فقط منو برای لذت جنسی میخوان من هیچ وقت نمیتونم ازدواج کنم حس میکنم یک هرزه هستم از روابطی که داشتم پشیمانم ولی نمیتونم جلوی خودمو بگیرم دوست دارم بمیرم راحت شم از پدر و برادرم خجالت میکشم
سلام، متأسفم که چنین احساساتی را تجربه میکنید. احساساتی که توصیف میکنید میتوانند نشانهای از یک بحران عاطفی و روانی باشند که نیاز به توجه و حمایت دارند. هیچ انسانی بیارزش نیست و شما حق دارید که خود را محترم بشمارید. رفتارهایی که تجربه میکنید ممکن است ناشی از احساسات پیچیده و غیرقابل کنترلی باشند، اما این احساسات به معنای بیارزشی شما نیستند. پیشنهاد میکنم با یک مشاور یا روانشناس مشورت کنید تا بتوانید این احساسات را بهطور مؤثر مدیریت کرده و به خودتان کمک کنید تا دوباره به زندگی خود معنا و هدف بدهید. توجه به سلامت روانی و عاطفی شما اولویت دارد و برای بهبود وضعیت روحیتان نیاز به زمان و حمایت دارید.
روانشناس خوب
سلام، متأسفم که چنین احساساتی را تجربه میکنید. احساساتی که توصیف میکنید میتوانند نشانهای از یک بحران عاطفی و روانی باشند که نیاز به توجه و حمایت دارند. هیچ انسانی بیارزش نیست و شما حق دارید که خود را محترم بشمارید. رفتارهایی که تجربه میکنید ممکن است ناشی از احساسات پیچیده و غیرقابل کنترلی باشند، اما این احساسات به معنای بیارزشی شما نیستند. پیشنهاد میکنم با یک مشاور یا روانشناس مشورت کنید تا بتوانید این احساسات را بهطور مؤثر مدیریت کرده و به خودتان کمک کنید تا دوباره به زندگی خود معنا و هدف بدهید. توجه به سلامت روانی و عاطفی شما اولویت دارد و برای بهبود وضعیت روحیتان نیاز به زمان و حمایت دارید.
روانشناس خوب
سلام، متأسفم که چنین احساساتی را تجربه میکنید. احساساتی که توصیف میکنید میتوانند نشانهای از یک بحران عاطفی و روانی باشند که نیاز به توجه و حمایت دارند. هیچ انسانی بیارزش نیست و شما حق دارید که خود را محترم بشمارید. رفتارهایی که تجربه میکنید ممکن است ناشی از احساسات پیچیده و غیرقابل کنترلی باشند، اما این احساسات به معنای بیارزشی شما نیستند. پیشنهاد میکنم با یک مشاور یا روانشناس مشورت کنید تا بتوانید این احساسات را بهطور مؤثر مدیریت کرده و به خودتان کمک کنید تا دوباره به زندگی خود معنا و هدف بدهید. توجه به سلامت روانی و عاطفی شما اولویت دارد و برای بهبود وضعیت روحیتان نیاز به زمان و حمایت دارید.
روانشناس خوب
من ثویا ام
مطالبتون راجعبه رونشناسی خیلی خوب بود من همین احساسو دارم جدیدا همش با خودم حرف میزنم بعد مطالب بعضی وقتها یادم میره وخیلی چیزها که دارم فکر میکنم وسطش قطع میشه وبه جای دیگر حواسم پرت میشه همش اضطراب دارم من ی ادم بسیار شادی یود وهستم ولی ناخوداگاه دوستدارم تنها باشم ونفس تنگی میگیرم موقع راه رفتن وهمش احساس درد درنواحی بدنم دارم ایامنم افسرده هستم
سلام
نمی توان گفت افسرده هستید
ولی علایم اختلال اضطرابی دارید
در صورت عدم درمان ممکن است تشدید یابد
حتمن به پزشک مراجعه کنید
متخصص روانپزشک
سلام ۳۳سالمه من حالم خیلی بده مدام افکار منفی میادسراغم شب باقرص خاب اورم بزور میخابم خاب ندارم ارزومه خدا نجاتم بده خودش معجزه کنه ذهنم افکارم درست کنه چون خیلی تلاش کردم نشدبشدت رنج میبرم
سلام
علایم اختلالات اضطرابی دارید
و باید این علایم با دارو کنترل شود
جدی بگیرید
متخصص روانپزشک
سلام خسته نباشین . دختر ۲۰ ساله ام بی خوابی و پرخوری عصبی دارم . تموم علائم وسواس فکری و اضطراب اجتمایی رو دارم . یه وقتا انگار هیچ حسی به هیچی ندارم . همه جوکها و خاطراتی ک تو جمع گفته میشه برام کسل کننده ست . بین جمعیت همش چشمای خمار و صورت بی حس دارم حس میکنم بقیه بیش از حد واکنش نشون میدن و حتی ذوق کردنشون به چیزی برام عجیبه . صداهای معمولی رو بلند و گوشخراش میشنوم . مثلا یه بار پیش اومد من یه طرف خیابون بودم و طرف دیگه ی خیابون یه سطل آب خالی شد و من واضح شنیدم و یهو حس کردم داره اتفاق بدی میفته . یه بار که خونه تنها بودم همش فکر میکردم یکی یه جا قایم شده تا بیاد سراغم . تا حالا ۳ دفعه تو چند ماه مختلف پیش اومده که من روی زمین یه حشره مثل سوسک یا هزار پا دیدم ولی وقتی چک کردم هیچی نبوده . تصویری که میبینم معمولا مات هست فقط حس میکنم چیزی سیاه رد شده ولی واضح نیست . معمولا نسبت به بقیه یا بی حسم یا حس خشونت دارم ته دلم حس میکنم وقتی میان سمتم میخوان ازم سو استفاده کنن یا رو من تسلط داشته باشن حتی نسبت به مادرم هم این حسو دارم . تنهایی رو خیلی دوست دارم چون میتونم از بقیه فاصله بگیرم ولی حس نا امنی میکنم . فانتزی جنسی مطیع بودن دارم و متاستفانه وقتی فکر میکنم طرف مقابلم ازم سو استفاده ی روانی یا عاطفی کنه بهتر ارضا میشم . کلا خیال پردازی زیاد دارم نه فقط جنسی . روزانه یه بخش از وقتم رو صرف خوندن پرونده ها و ویدئو های ترسناک میکنم . مثلا پرونده های دزدیده شدن آدمها و حتی تجاوز یا روش های مرگ عجیب و کلا اتفاقات ترسناک .. لحظه ی خوندن ضربان قلبم بالا میره و یه هیجان موقت داره ولی بعدش عذاب وجدان دارم . حتی پیش اومده تو ذهنم یه پرونده ی جنایی بسازم که اصلا وجود نداره . اصلا دلم نمیخواد نه به خودم نه به کسی آسیب بزنم . واقعا گیج شدم و نمیدونم چرا بعضی رفتارا رو انجام میدم .
ببخشید طولانی شد . چیزایی که نوشتم ممکنه چه اختلالی باشه ؟
سلام
ممنونم از توضیح دقیق تان
بله علایم تیپیک اختلال اضطرابی دارید
بخشی از علایم جز تایپ شخصیتی شماست
ولی بهتر است به متخصص مراجعه کنید
متخصص روانپزشک
ممنونم ازتون
احتمال وجود پارانویید یا افسردگی نیست ؟
بیشتر منشا این رفتارها اضطراب هست درسته؟
سلام
نیاز به بررسی با جزییات بیشتر داریم
ولی اضطراب نقش مهمی می تواند داشته باشد
من ۲۸سالم مجردم ترم ۴کارشناسی اما ایقد نت امیدم ک میخوام انصراف بدم اصلا امید ب زندگی ندارم خسته بی حوصله حتی نمیتونم به کارای عادی خودم یا کارا خونه رسیدگی کنم همش تنها تو ی اتاق بیشتر وقتها فقط گریه میکنم
من همیشه تابع خونواده بودم همیشه وقتم میزاشتم برا رسیدگی به کاراشون اصن بفکر خودم نبودم میگفتم اگه اونا خوشبخت باشن اگه اونا درس بخونن بهترین لباسو بپوشند منم خوشحال میشم اصلا نمیدونم از چ عطری خوشم میادون نخریدم از چ لباسی خوشم میاد چون وضع مال خونواده خوب نبود همیشه ارزونترین لباس یا کفش میخریدم اونم سالی دو سالی ی بار رعایت حالشون میکردم اما الان برا خونوادم مهم نیستم همش بهم گیر میدن حتی سر ی آرایش ساده یا ی ذره از موهام پیدا باشه دعوام میکنم نمیزارم بیرون برم با دوستان یا دانشگاه یا گروه چت مختلط اگه بفهمم دعوام میکنم نمیدونم چیکار کنم کمک کنید هر چقدر هم باهاشون حرف میزنی هم گوش نمیدن خیلی اذیت میشم اگه پسری تو خیابون یا دانشگاه آدرسی سوالی چیزی پرسید ببین بازم دعوام میکنن
سلام
با توجه به توضیحات شما
رنج اصلی شما داشتن “طرحواره ایثار” است
و این باعث اضطراب و احساس افسردگی می شود
برای خودتان ارزش و وقت بگذارید
با مشاوران ما همصحبت باشید
با ارزوی بهترین ها برای شما
روانشناس خوب
من ی دختر مجرد ۲۸ساله هستم،الان ترم ۴کارشناسی پیام نور هستم ،به دلایلی که مهمترین مشکل ،مشکل مالی بود نتونستم برم دانشگاه،بیشتر وقتم همیشه به بقیه خونوادم اختصاص میدادم یعنی خودم برام مهم نبود فقط خونوادم خوشحال باشم و اونا پیشرفت کنم منم خوشحال میشدم اشتباهاتی هم داشتم اما همیشه تابع خونواده بودم از نظر پوشش و ….اما الان برا خونواده م مهم نیستم کسی به من اهمیت نمیده هر چیزی میشه میگن تقصیر خودته اگه ی آرایش ساده بکنم یا موهام ی ذره بیرون باشه گیر میدن اجازه نمیدن بیرون برم یا دانشگاه یا با دوستام یا تو گروهای چت مختلط اگه بفهمن چت میکنم گوشیمو ازم میگرن اگه تو دانشگاه یا بیرون ی پسری سوال کرد یا آدرسی پرسید هم اگه داداشم ببینه دیگه همش عذابم میده همش تو خونه هستیم منو خواهرم با ای رفتار خیلی اذیت میشیم حتی کلاسام هم مجازی بر میدارم دیگه خسته شدم تا امید شدم زندگی کردن برام اهمیتی ندارد روزا همینجور میگذرن بدون هیچ فعالیتی حتی دست و دلم به کارا خونه هم نمیره کمکم کنید لطفا خیلی اذیت میشم و عذاب میکشم
هانای عزیز
با توجه به توضیحات شما
رنج اصلی شما داشتن “طرحواره ایثار” است
و این باعث اضطراب و احساس افسردگی می شود
برای خودتان ارزش و وقت بگذارید
با مشاوران ما همصحبت باشید
با ارزوی بهترین ها برای شما
روانشناس خوب
سلام من ۱۷سالمه فکر کنم. ۴سالی هست که احساس افسردگی می کنم ، اعتماد بنفسم رو از دست دادم ویژه آدم ترسو شدم که همیشه ساکته و هیچوقت نمی خنده و حتی خانوادم به خاطر این منو دعوام کردن ، با به چیزایی تو گذشتم هست که هنوز نتونستم فراموش کنم همش میاد تو ذهنم خودمو یه آدم بی ارزش حس می کنم ، نمی دونم چیکار کنم ؟
سلام
علایم اختلال اضطرابی و اسکیزویید را دارید
حتمن نیاز به پزشک دارید
وقت را تلف نکنید
و بخواهید که حالتان خوب شود
متخصص روانپزشک
سلام، من ۱۶سالمه چند بارم تست دادم و فهمیدم که افسردگی شدید دارم و تا حالا به خانوادم چیزی نگفتم ، خیلی خیلی ساکتی و به خاطر این خانوادم خیلی دعوام می کنند ، کلا اعتماد بنفسم رو از دست دادم و برای انجام فعالیت ها بی انگیزه شدم ، به نظرتون چیکار کنم؟
سلام
تنها تشخیص کافی نیست ونیاز به درمان هم دارید
گاهی درمان دارویی کمکتان می کند و گاهی مشاوره و تحلیل روانشناختی
جدی بگیرید
چون روی کلیت زندگی تان می تواند موثر باشد
متخصص روانپزشک
بسیار زیبا علمی و خیلی ممنون چهار استرس شدید شاید مرا به سوی افسردگی سوق داده منهای استرس و سختیهای روزگار کودکی و گذشته
سپاس از توجه شما
و با ارزوی بهترین ها
شکوفه عزیز