فهرست مطالب
- بنیانگذار روانشناسی مثبت کیست؟
- مزایای روانشناسی مثبت
- سه سطح روانشناسی مثبت
- مدل PERMA: پنج عنصر یک زندگی خوب چیست؟
- مفاهیم جریان و شکوفایی در روانشناسی مثبتنگر به چه معناست؟
- نمونههایی از روانشناسی مثبت در عمل
- چرا روانشناسی مثبت مهم است؟
- تفاوت روانشناسی مثبت با بقیه روشهای روانشناسی چیست؟
- برخی انتقادات درباره روانشناسی مثبت
- تفاوت روانشناسی مثبت با تفکر مثبت چیست؟
- معرفی کتاب روانشناسی مثبت کیت هفرن
- سخن آخر دکترتو
روانشناسی مثبت شاخهای از روانشناسی است که بر نقاط قوت و رفتارهای شخصیتی متمرکز است و به افراد اجازه میدهد زندگی معنادار و هدفمند بسازند، بهگونهای که هدف زندگی فقط زندهماندن نباشد بلکه شکوفایی باشد. نظریهپردازان و محققان این حوزه به دنبال شناسایی عناصر یک زندگی خوب هستند. آنها با روانشناسی مثبتگرا راههایی را برای بالابردن رضایت از زندگی و رفاه بیشتر پیشنهاد کرده و آزمایش کردهاند.
بنیانگذار روانشناسی مثبت کیست؟
مارتین سلیگمن یک محقق با طیف گستردهای از تجربیات در زمینه روانشناسی است. تحقیقات سلیگمن در دهه های ۱۹۶۰ و ۷۰ پایه و اساس نظریه روانشناختی معروف «درماندگی آموختهشده» را پایهگذاری کرد. این نظریه، که دهها سال تحقیق در پس آن نهفته است، توضیح میدهد که چگونه انسانها و حیوانات میتوانند احساس کنند کنترل آنچه برای آنها اتفاق میافتد را از دست دادهاند.
سلیگمن این پدیده را با افسردگی مرتبط دانست و خاطرنشان کرد که بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی هم احساس درماندگی میکنند. کار او در این زمینه، الهامبخش ایدههایی برای درمان علائم افسردگی و همچنین جلوگیری از افسردگی بود.
در حالی که این نظریه سلیگمن به خودیخود بهاندازه کافی چشمگیر بود، اما سلیگمن میدانست که میتواند بیشتر به جامعه روانشناسی خدمت کند و کارهای بیشتری در مورد روانشناسی مثبت، تقویتکننده و الهامبخش کند. سلیگمن پس از نظریه درماندگی آموختهشده، توجه خود را به سایر ویژگیها و دیدگاههای قابل یادگیری معطوف کرد.
سلیگمن از تمرکز بیش از حد روانشناسی بر نکات منفی ناامید شده بود. از نظر او روانشناسی توجه زیادی به بیماریهای روانی، روانشناسی غیرعادی، آسیب، رنج و درد و توجه نسبتاً کمی به شادی، رفاه، استثناییات، قدرت و شکوفایی داشت.
چه زمانی سلیگمن روانشناسی مثبت نگر را پایهگذاری کرد؟
مارتین سلیگمن در سال ۱۹۹۸ به عنوان رئیس انجمن روانشناسی آمریکا انتخاب شد. او از فرصت استفاده کرد تا مسیر علم روانشناسی را تغییر دهد. او با تمرکز بر مفاهیم زندگیبخش یک شاخهی جدید از روانشناسی را بنیانگذاری کرد. مقاله بنیادی این حوزه جدید، روانشناسی مثبت، در سال ۲۰۰۰ توسط سلیگمن و میهالی چیکسنتمیهالی (Mihaly Csikszentmihalyi) منتشر شد.
از سال ۲۰۰۰، درخواست سلیگمن برای تمرکز بیشتر بر جنبههای مثبت زندگی توسط هزاران محقق و روانشناس در سراسر جهان مورد توجه قرار گرفت. این مسئله باعث شد که تحقیقات زیادی در این زمینه انجام شود و دهها هزار مطالعه در مورد پدیدههای مثبت انجامشد.
مزایای روانشناسی مثبت
از روانشناسی مثبت در مربیگری (کوچینگ) بسیار استفاده میشود. هدف اصلی کوچینگ بهبود زندگی مشتری است. این هدف بیشتر از هر چیزی اهمیت دارد و بقیه اهداف بهطور غیرمستقیم در رسیدن به این هدف نقش دارند. مزایای استفاده از روانشناسی مثبت در کوچینگ عبارتاند از:
- افزایش تجربه مشتری از احساسات مثبت
- کمک به مشتریان در شناسایی و توسعه نقاط قوت و استعدادهای منحصر به فرد خود
- تقویت تواناییهای تعیینکننده مشتری
- ایجاد حس امید در دیدگاه مشتری
- نقویت احساس شادی و رفاه مشتری
- ایجاد حس قدردانی در مشتری
- کمک به مشتری برای ایجاد و حفظ روابط سالم و مثبت با دیگران
- تشویق مشتری برای توسعه یک چشمانداز خوشبینانه.
همهی این کارها در رسیدن به هدف اصلی یعنی بهبود کیفیت زندگی به فرد کمک میکند.
سه سطح روانشناسی مثبت
روانشناسی مثبتگرا محدود به احساس رفاه فردی نیست. روانشناسی مثبت سه سطح دارد:
- ذهنی: سطح ذهنی حول احساسات شادی، رفاه، خوشبینی و تجارب روزانه متمرکز است.
- فردی: روانشناسی مثبت در سطح فردی، درک ذهنی رفاه را با ویژگیها یا فضیلتهایی که شما را به فردی قوی تبدیل میکند، مانند بخشش، عشق و شجاعت، ترکیب میکند.
- گروهی: روانشناسی مثبت در سطح گروهی بر تعامل مثبت با جامعه تمرکز میکند و شامل ویژگیهایی مانند نوعدوستی، مسئولیت اجتماعی و سایر فضایل است که پیوندهای اجتماعی را تقویت میکند.
مدل PERMA: پنج عنصر یک زندگی خوب چیست؟
مدل PERMA یک مدل شناختهشده و تأثیرگذار در روانشناسی مثبت است. سلیگمن این مدل را برای توضیح و تعریف عمیقتر رفاه پیشنهاد کرد. به گفته سلیگمن، PERMA مخفف پنج وجه رفاه است:
P- احساسات مثبت: اگرچه جستجوی احساسات مثبت بهتنهایی کافی نیست، اما تجربه احساسات مثبت همچنان یک عامل مهم است. بخشی از رفاه این است که از لحظه حال لذت ببرید، یعنی احساسات مثبت را تجربه کنید. کارهایی را انجام دهید که شما را خوشحال میکند و لذت را در برنامه روزمره خود قرار دهید.
E- تعامل: داشتن حس تعامل بخش مهمی از رفاه است. دنبال سرگرمیهای مورد علاقه خود بروید، مهارتهای خود را توسعه دهید. و در صورت لزوم به دنبال شغلی باشید که بیشتر با علاقه شما مطابقت داشته باشد.
R- روابط مثبت: انسانها موجوداتی اجتماعی هستند و ما برای شکوفایی واقعی به ارتباط با دیگران متکی هستیم. داشتن روابط عمیق و معنیدار با دیگران برای رفاه ما حیاتی است. پس روی ایجاد روابط مثبت و حمایتی بیشتر با دوستان، خانواده و سایر افراد مهم کار کنید.
M- معنای زندگی: اگر کسی در زندگی خود معنا پیدا نکند، احساس خوشبختی نخواهد کرد، حتی اگر بیشتر اوقات به طرز فریبندهای خوشحال باشد. هنگامیکه ما خود را وقف یک هدف میکنیم یا چیزی بزرگتر از خود را میشناسیم، معنای زندگی را تجربه میکنیم.
A- موفقیت/دستاورد: ما زمانی موفق میشویم که به اهداف خود رسیده باشیم و انسان بهتری شده باشیم. بدون تلاش برای دستیابی به موفقیت، همیشه چیزی در پازل رفاه کم خواهد بود. تمرکز خود را بر روی دستیابی به اهداف خود حفظ کنید اما زیاد تمرکز نکنید. سعی کنید جاهطلبی خود را با دیگر مسائل مهم زندگی در تعادل نگه دارید.
مفاهیم جریان و شکوفایی در روانشناسی مثبتنگر به چه معناست؟
شکوفایی مفهومی است که در این مطلب آن را بررسی کردیم، اما هنوز آن را تعریف نکردهایم. برای درک روانشناسی مثبت باید با دو مفهوم شکوفایی و جریان آشنا شویم:
۱. مفهوم شکوفایی در روانشناسی مثبت:
شکوفایی یکی از مهمترین مفاهیم در روانشناسی مثبت است، زیرا بسیاری از مفاهیم مثبت دیگر را در بر میگیرد و گسترش میدهد. زمانی به شکوفایی میرسیم که هر جنبهای از مدل PERMA را در زندگی خود پیاده کرده باشیم. ما زمانی شکوفا میشویم که استعدادها و نقاط قوت خود را پرورش دهیم. روابط عمیق و معنیداری ایجاد کنیم، احساس لذت کنیم و نقش معناداری در جهان داشته باشیم.
در واقع زمانیکه ما واقعا «خوب زندگی کنیم» شکوفا میشویم.
پروفسور دکتر لین سوتز شکوفایی را اینگونه تعریف میکند:
“شکوفایی محصول پیگیری و مشارکت در یک زندگی اصیل است که با رسیدن به اهداف، ارتباط با علاقمندیهای زندگی و لذتبردن از دستاوردها در قلهها و درههای زندگی، شادی و شادی درونی را به ارمغان میآورد.”
علاوه بر این، سوتز تأکید میکند که شکوفایی یک ویژگی یا چیزی نیست که شما آن را “یا دارید یا ندارید”. بلکه شکوفایی فرایندی است که نیاز به اقدام دارد. این فرایند ممکن است ناامیدکننده باشد اما بهتر است بدانید، واقعاً هر کسی میتواند شکوفا شود!
۲. مفهوم جریان در روانشناسی مثبت:
یکی دیگر از موضوعات شناخته شده در روانشناسی مثبت، جریان است. مفهوم جریان برای اولین بار توسط Mihaly Csikszentmihalyi (دومین بنیانگذار روانشناسی مثبت) به صورت علمی تعریف شد.
در چند دهه آخر دهه ۱۹۰۰، چیکسنتمیهالی متوجه شد که بسیاری از هنرمندان هنگام کار به حالت خاصی دچار میشوند. آنها تمرکز بسیار زیادی روی کارشان دارند، تا جاییکه زمان از دستشان خارج میشود.
او این موضوع را دنبال کرد و در دیگران هم به آن توجه کرد. ورزشکاران حرفهای، موسیقیدانان، نویسندگان و افراد مختلف از هر نوع حرفهی هنری و خلاقانه غالبا گزارش میدهند که به شیوهای مشابه در کار، از خود بیخود شدهاند و زمان را حین کار از دست میدهند. با جمعآوری اطلاعات بیشتر در مورد این پدیده، چیکسنتمیهالی شش عامل را در جریان شناسایی کرد:
۶ عاملی که باعث میشود هنرمندان و ورزشکاران در کار خود غرق شوند
- تمرکز شدید بر لحظه حال
- ادغام عمل و آگاهی (حضور کامل در اقدامات)
- از دست دادن خودآگاهی بازتابنده (عدم توجه به خود)
- احساس کنترل شخصی یا عاملیت در موقعیت
- عدم احساس گذر زمان
- تجربه فعالیت یا موقعیت به عنوان یک مساله سودمند.
کسانی که وارد حالت جریان میشوند، کاملاً در کار خود غوطهور هستند. این غوطهورشدن زمانی به وجود میآید که چالشهای فعالیتی که پیش روی ماست قابلتوجه باشد و تقریبا با مهارت ما در این فعالیت برابر باشد.
وقتی مهارت بالا و چالش کم داشته باشیم، حوصلهمان سر میرود. هنگامیکه چالش بالایی داریم و مهارت کمی داریم، غرق میشویم. وقتی مهارت کم و چالش کم داریم، بیتفاوت هستیم. تنها زمانی که مهارت و چالشهای ما بالا و برابر باشد، وارد حالت جریان میشویم.
ورود به جریان ذاتاً سودمند است و اغلب یک تجربه لذتبخش است. همچنین به نظر میرسد جریان با شادی و رفاه بیشتر، موفقیت تحصیلی (و متعاقباً شغلی) و روابط مثبت و سالم ارتباط دارد.
در روانشناسی مثبت دو مفهوم داریم: شکوفایی و جریان. زمانی به شکوفایی میرسیم که فاکتورهای مدل PERMA را در زندگی پیاده کرده باشیم. و زمانیکه در کار یا فعالیت مورد علاقهمان غرق شویم و مهارت و چالش کافی در آن داشته باشیم و از آن لذت ببریم، در جریان قرار میگیریم.
نمونههایی از روانشناسی مثبت در عمل
موضوع اصلی این است که چگونه میتوان روانشناسی مثبت را در زندگی به کار بست! اصول و تمرینات روانشناسی مثبت را میتوان در چندین محیط مختلف، از جمله کلاس درس، محل کار و خانه خود استفاده کنید.
برخی از تکنیکهای روانشناسی مثبت که بسیار مفیدند عبارتاند از:
۱. استفاده از روش خاطرات روزانه (نمونهگیری تجربی یا ESM)
قبل از تلفنهای هوشمند، اغلب افراد از بیپر یا پیجر استفاده میکردند که آن هم در طول روز بهطور تصادفی خاموش میشد. لحظهای که به انسانها فرصت میداد تا کمی مکث کنند و به آنچه فکر میکردند، احساس میکردند و انجام میدادند، بیشتر توجه کنند. شما هم این فرصت را به خود بدهید. توجه به این لحظات و نوشتن آن، در روانشناسی مثبت استفاده میشود. نوشتن چیزهایی که حس میکنید، انجام میدهید و یا به آن فکر میکنید به شما کمک میکند تا بفهمید چقدر از روزتان کاملاً مثبت بوده است.
۲. یک دفتر شکرگزاری و سپاسگزاری داشته باشید!
یک دفتر سپاسگزاری روشی برای شناسایی چیزهای خوب زندگی و فکر کردن در مورد آنهاست. در انتهای روز همه چیزهایی که بابت وجود آنها سپاسگزار بودهاید را در دفتری بنویسید. هر روز سه مورد از چیزهایی که بابت داشتن آنها سپاسگزار هستید را یادداشت کنید. تنها شرط این است که این سه مورد باید هر روز متفاوت باشند. در این روش شما به جنبههای مثبت زندگی خود توجه بیتشری میکنید و در عرض یک هفته میبینید که چیزهای خوب زیادی در زندگی شما وجود دارد که رفاه و خوشبختی را برای شما به ارمغان میآورد.
۳. نوشتن یک نامه قدردانی
هدف این تمرین این است که فردی را پیدا کنید که قدردان حضور او در زندگیتان هستید. شما همچنین باید بدانید چرا قدردان این فرد هستید. در قدم بعدی باید در یک دیدار، تماس، نامه یا به هر روشی این قدردانی را ابراز کنید. این تمرین هم قدردانی و هم رفاه را تقویت میکند.
۴. تمرکز بر نقاط قوت شخصی به جای نقاط ضعف
یکی از مهمترین تفاوتهای اشکال دیگر مشاوره و روانشناسی مثبت، تمرکز بر نقاط قوت به جای نقاط ضعف است. روانشناسی مثبت این ایده را دارد که تکیه بر نقاط قوت ما اغلب مؤثرتر از تلاش برای برتری در زمینههایی است که برای آنها مناسب نیستیم. در عمل، این تکنیک شامل شناسایی نقاط قوت فرد و تلاش برای موفقیت با استفاده از آنها است.
۵. درمان رفاه (بهزیستی)
این رویکرد جامع، مشابه درمان رفتاری شناختی (CBT) است. این روش بر تقویت جنبههای مثبت و کاهش جنبههای منفی در زندگی تمرکز دارد. شش جنبه یا عامل رفاه که در این روش روی آنها تمرکز میشود عبارتاند از:
- تسلط بر محیط
- رشد شخصی
- هدف در زندگی
- خودمختاری
- پذیرش خود
- روابط مثبت.
۶. رواندرمانی مثبت
رواندرمانی مثبت مانند درمان بهزیستی است. اما چندین تکنیک و تمرین دیگر را هم شامل میشود. تمرکزرواندرمانی مثبت بر ایجاد احساسات مثبت، نقاط قوت شخصیت و احساس معنی در زندگی است. بهطور کلی دوازده تمرین در این نوع درمان انجام میشود. از جمله تمرینات مربوط به استفاده از نقاط قوت شما، داشتن یک دفتر سپاسگزاری، و نامه قدردانی.
چرا روانشناسی مثبت مهم است؟
هدف اصلی روانشناسی مثبت، تشویق افراد به کشف و پرورش نقاط قوت شخصیت به جای تلاش برای اصلاح کاستیهاست. روانشناسی مثبت نیاز به تغییر دیدگاه منفی به یک دیدگاه خوشبینانهتر را برای بهبود کیفیت زندگی نشان میدهد.
بر اساس نظریههای روانشناسی مثبت، مثبتنگری یکی از اصلیترین نیروهای محرک زندگی است. همهی انسانها هم تجربههای مثبت و هم تجربههای منفی دارند. متأسفانه تمرکز بر نتایج و تجربههای منفی آسانتر است. بیشتر تحقیقات روانشناسی بر مشکلات و ناهنجاریهای روانی متمرکز شدهاند. در واقع روانشناسی پر از تشخیصهایی است که اقدامات و الگوهای منفی رفتار را توضیح میدهند. این تشخیصها شامل چالشهای سلامت روان از جمله اضطراب و افسردگی است که بسیاری از انسانها دچار آنها هستند.
با این حال، تحقیقات در زمینه روانشناسی مثبت بیشتر بر توضیحات علمی افکار و اعمال مثبت تمرکز دارد. روانشناسی مثبت وجود نقصها و اشکالات در افکار و رفتار ما را انکار نمیکند، اما معتقد است که باید به نقاط قوت و فضیلت افراد هم به همان اندازه توجه شود.
روانشناسی مثبت به این دلیل مهم است که کشف چیزی که مردم را به سمت یک زندگی معنادارتر سوق دهد، میتواند به درمان بیماریهای روانی، اصلاح رفتارهای منفی و افزایش شادی و بهرهوری کمک کند. بهعنوانمثال، یک روانشناس مثبت به جای تجزیه و تحلیل دلایل زمینهای مرتبط با اعتیاد به مواد مخدر، میتواند ویژگیهای کسانی که موفق به ترک اعتیاد شدهاند را مورد مطالعه قرار دهد و این ویژگیها را در بین بیماران آینده ارتقا دهد.
تفاوت روانشناسی مثبت با بقیه روشهای روانشناسی چیست؟
در واقع همپوشانی زیادی بین روانشناسی مثبت و دیگر متدهای روانشناسی وجود دارد. تمرکز اصلی روانشناسی مثبت، شناسایی و ایجاد ویژگیهای مثبت است. برخلاف دیگر روشهای روانشناسی که بر رفع نقاط ضعف و مشکلات روانی تمرکز دارند. در واقع تفاوت اصلی روانشناسی مثبت با دیگر روشهای روانشناسی هم همین است.
برخی انتقادات درباره روانشناسی مثبت
اگرچه روانشناسی مثبت نگر توسط بسیاری از جامعه روانشناسی پذیرفته شده است. در کنفرانس جهانی روانشناسی مثبت در سال ۲۰۱۵، انتقاداتی درمورد روانشناسی مثبت شکل گرفت. که برخی از انتقادات عمده و ارزیابی شایستگی آنها را در ادامه بیان میکنیم.
۱. یافتههای تحقیقات اغلب نامعتبر، اغراق آمیز و گمراهکننده است.
مانند هر زمینه علمی دیگری، گاهی اوقات اشتباهاتی هم در این رشته از روانشناسی رخ میدهد. اغلب به نظر میرسد که این امر به دلیل هیجان در مورد پتانسیل یافتهها است. هنگامی که احساس میکنید یافتهای کاربرد وسیع و عمیقی در دنیای واقعی دارد، حفظ عینیت بسیار دشوار است.
با این حال، این بهانهای برای نداشتن دقت علمی نیست. روانشناسان مثبتگرا باید مراقب باشند که ادعاهای خود را در حد منطقی نگه دارند و در مورد محدودیتهای روشهای خود بهصورت انتقادی فکر کنند، چون همیشه محدودیت وجود دارد!
۲. تأکید بیش از حد بر دادههای خودگزارشی و بررسی مقطعی وجود دارد.
بسیاری از تحقیقات روانشناسی مثبتگرا بر دادههای نظرسنجی تکیه دارند. هرچند این تأکید بر دادههای نظرسنجی، منحصر به روانشناسی مثبت نیست. گرفتن بازخورد از نزدیکان شخص بهطور فزایندهای برای تأیید یا مقایسه دادههای حاصل از گزارشهای خود شخص استفاده میشود.
۳. روانشناسی مثبتگرا دارای تعصب فرهنگی و قومگرایی است.
این درست است که بسیاری از تحقیقات روانشناسی مثبت توسط محققان و مجلات غربی منتشر شده است. این هم درست است که روانشناسی مثبت بهطور کلی مخاطبان سفیدپوست و طبقه متوسط را در بر میگیرد. قشری که بیعدالتی، فقر و نابرابری زیاد در آن معنا پیدا نمیکند.
هرچند اکثر مطالعات این حوزه در جوامع نسبتا محدودی انجام شده است، اما باز هم به نظر میرسد که این موضوع بیشازحد مورد توجه قرار گرفته است. بهتر است بدانید اخیرا تحقیقات زیادی توسط محققین در جوامع مختلف و کشورهای دیگر در حال انجام است. تأسیس انجمن بین المللی روانشناسی مثبت یکی از مثالهای تلاش برای گسترش چشم انداز روانشناسی مثبت است.
۴. این حوزه بیشازحد فردگرایانه است.
انتقاد دیگر این است که روانشناسی مثبت بیش از حد بر فرد و بر تجربیات شخصی، ویژگیهای فردی و فرایندها و پدیدههای درون فردی تمرکز دارد. به نظر میرسد روانشناسی مثبت توجه چندانی به روابط، تیمها، گروهها، سازمانها و جوامع ندارد.
برخی استدلال کردهاند که این تمرکز بر افراد، در نهایت منجر به سرزنش قربانی میشود؛ یعنی این پیام را منتقل میکند که اگر نمیتوانید بفهمید چگونه شاد باشید، این تقصیر شماست.
۵. روانشناسی مثبت گرا فقط شخصیتی “Pollyanna” را ترویج میدهد، نه کشف واقعی از زندگی خوب.
در میان همهی انتقادات صورتگرفته از روانشناسی مثبت نگر، این مورد ممکن است شایستگی کمتری داشته باشد. اگرچه در روانشناسی مثبت تحقیقات زیادی در مورد شخصیت ” Pollyanna ” (شاد ، شاداب ، برون گرا) انجام شده است، اما این تحقیقات بههیچوجه نماینده کل حوزه نیست.
همانطور که قبلاً ذکر شد، مطالعاتی در مورد قسمت تاریک شادی و خوشبینی و مزایای تفکر بدبینانه هم وجود دارد. همچنین مطالعات بیشماری بر روی افراد از طیفهای مختلف شخصیتی، از درونگراهای آرام و موفق گرفته تا افراد برونگرای پر هیاهو و مبارزهکننده، و عدم تحقق معنا در زندگی برخی از افراد “پرحجم” انجام شده است.
در ظاهر، ممکن است به نظر برسد که روانشناسی مثبت بهنوعی علم مطالعهی افراد همیشه شاد است. اما یک نگاه عمیقتر به شما نشان میدهد که این حوزه از روانشناسی مطالعهی همهی چیزهایی است که زندگی را خوب میکند.
به جای مبارزه با این نکات، ما باید توجه بیشتری به آنها داشته باشیم، تفکر انتقادی را در خود پرورش دهیم و راه حلهایی برای مشکلات بزرگ ارائه دهیم.
هیچ حوزهای از انتقاد مصون نیست و نباید هم باشد. بحث سالم و انتقادات سازنده است که نظریه روانشناسی مثبت را از یک ایده به یک حکم “مثبت” و با پایه و اساس محکم تبدیل میکند.
تفاوت روانشناسی مثبت با تفکر مثبت چیست؟
روانشناسی مثبت گرا اغلب با تفکر مثبت اشتباه گرفته میشود و بهاشتباه بهعنوان تاکتیکهای خودیاری تلقی میشود. مثبتاندیشی راهی است برای اینکه رفتار بهتر و انعطافپذیری بیشتر را درخود پرورش دهیم؛ نه اینکه در چارچوب ذهنی متفاوتی رفتار کنیم.
از سوی دیگر، روانشناسی مثبت نگر، مطالعه علمی آن چیزی است که باعث پیشرفت افراد میشود. این برنامه بر رفتارهایی که میتوانند به چارچوب ذهنی بهینهتری منجر شوند و همچنین بر الگوهای فکری که منجر به رفتارهای کاربردیتر میشوند، تمرکز دارد.
معرفی کتاب روانشناسی مثبت کیت هفرن
کتاب روانشناسی مثبت نگر کیت هفرن از ۱۱ فصل اصلی مانند درآمدی بر روانشناسی مثبت نگر، شناخت هیجانها، شادکامی و خوببودن درونی در میان ملتها، و خوببودن سعادتگرا تشکیل شده است. عناوین دیگر فصلهای این کتاب عبارتاند از:
- خوشبینی
- سبک تبیینی و امید
- ارزشها و انگیزش و نظریههای هدف
- روشهای روانشناسی مثبت گرا
- بدن در روانشناسی مثبت نگر
- بهکارگیری روانشناسی مثبتگرا
- جمع بندی از روانشناسی مثبتگرا.
سخن آخر دکترتو
امروزه با توسعه و پیشرفت بیشتر علم روانشناسی، شاخههای متنوعی از این دانش توسعه یافته است. روانشناسی مثبت بر نقاط قوت و جنبههای مثبت زندگی تأثیر دارد. تفاوت اصلی این نوع از روانشناسی با دیگر شاخهها و متدهای روانشناسی هم همین است. روانشناسان زیادی از این روش برای بهبود حس رفاه بیماران استفاده میکنند.
برای پیدا کردن بهترین دکتر روانشناس میتوانید به وبسایت دکترتو مراجعه کنید. در دکترتو علاوه بر آشنایی با بهترین روانشناسان میتوانید بهصورت اینترنتی نوبت بگیرید و یا از خدمات مشاوره آنلاین و تلفنی استفاده کنید.
با سلام،
ممنون از مقاله خوبتون، اما ترجمه تعصب ترجمه خوب و مناسبی نیست، این کلمه معادل انگلیسیش هست bias که ترجمه درستش در اینجا میشه سوگیری یا جهت گیری.