یبوست چیست؟ + شایع ترین دلایل ایجاد آن

نظرات درباره یبوست

1. بشارتی گفت:

   ۱۴۰۳/۰۴/۰۸ در ۹:۵۵ ب٫ظ

   با سلام : من نفخ شکم دارم به پزشک عمومی مراجعه کردم ایشان قرص ( شرمنده ) به نام ” دایم تو کون ” تجویز کردند . با توجه به نام این قرص بنده آنرا با عرض معذ رت مانند شیاف مصرف کردم ولی اصلا فایده ای نداشت جز اذیت و آزار
   حالا از حضور آن پزشک محترم تقاضا دارم داروی مناسبی دستور بفرمایید. قبلا از پاسخگویی سپاسگزارم.

   پاسخ
   1. همیارِ دکترِتو گفت:

      ۱۴۰۳/۰۴/۰۸ در ۱۰:۰۳ ب٫ظ

      سلام
      اگر یبوست مزمن شود نیاز به درمان اساسی تری دارد
      بهترین گزینه انجام کلونوسکوپی است
      گرچه داروهای خوراکی مسهل و ملین هم می تواند کمک کند
      متخصص گوارش و کبد

      پاسخ
2. خورشیدی گفت:

   ۱۴۰۳/۰۴/۰۲ در ۴:۰۴ ب٫ظ

   سلام من در دفع مدفوع مشکل دارم به سختی انجام میشه،شربت ملین هم میخورم لطفا راهنمایی کنید

   پاسخ
   1. همیارِ دکترِتو گفت:

      ۱۴۰۳/۰۴/۰۲ در ۱۱:۲۱ ب٫ظ

      سلام
      اگر این علایم طولانی شده است
      حتمن باید درمان اصولی انجام شود
      احتمالا نیاز به کلونوسکوپی دارید
      متخصص گوارش و کبد

      پاسخ
3. عاطفه گفت:

   ۱۴۰۳/۰۲/۲۷ در ۳:۴۲ ب٫ظ

   سلام وقتتون بخیر
   من‌‌ چندماه پیش عمل روده بزرگ انجام دادم یبوست داشتم. مدفوعم بعد از عمل شل بود چند بار در روز دفع داشتم. الان چند روزه مدفوعم سفت شده بااینکه چندبار در روزدفع دارم اما مقدار کم، مقعدم زخم شده وخون میاد
   ممنون میشم راهنمایی کنید

   پاسخ
   1. همیارِ دکترِتو گفت:

      ۱۴۰۳/۰۲/۲۸ در ۶:۲۲ ب٫ظ

      سلام
      با توجه به علایم
      حتمن به پزشک خودتان مراجعه کنید
      احتمال کولیت و مشکلات ستون فقرات باید بررسی شود
      متخصص گوارش

      پاسخ
4. فرهاد گفت:

   ۱۴۰۳/۰۲/۱۵ در ۳:۰۹ ق٫ظ

   ممنون از راهنمایی تون !

   پاسخ
   1. همیارِ دکترِتو گفت:

      ۱۴۰۳/۰۲/۱۵ در ۳:۲۰ ق٫ظ

      سپاس از شما فرهاد عزیز
      تندرست باشید

      پاسخ
5. Rrr گفت:

   ۱۴۰۳/۰۲/۱۲ در ۲:۱۱ ق٫ظ

   سلام ببخشید من ۳روزه شکم اصا دفع مدفوع نداشتم ی چن ماهی میشه ایجوری شدم از شربت لاکسمل وژلم استفاده کردم تنا اوکی نشده خیلی اذیتم چکارکنم

   پاسخ
   1. همیارِ دکترِتو گفت:

      ۱۴۰۳/۰۲/۱۲ در ۲:۱۳ ق٫ظ

      سلام
      با توجه به علایم شما باید درمان جدی تری صورت گیرد
      موقتتا می توانید از شیاف گلیسیرین استفاده کنید
      ولی در اسرع قت به متخصص مراجعه نمایید

      متخصص گوارش

      پاسخ
6. مهران گفت:

   ۱۴۰۳/۰۱/۲۸ در ۸:۴۷ ب٫ظ

   من افغانی هستم ۲۶ سالمه من علاقه شدیدی به باسن خانم ها دارم خیلی خیلی علاقه دارم جوری که هر خانمی وقتی می‌بینم تا به باسنش نگاه نکنم آروم نمیشم این باعث شده که من هر روز به یاد خانم های باسن بزرگ خود ارضایی میکنم لطفاً یک راه حل بگم بگید آیدی روبیکا mehrannn1376

   پاسخ
   1. همیارِ دکترِتو گفت:

      ۱۴۰۳/۰۱/۲۸ در ۹:۴۹ ب٫ظ

      سلام
      علایم اختلال فتیش دارید
      حتمن زیر نظر مشاور باشید
      میتوانید بطور انلاین یا تلفنی هم صحبت کنید

      https://doctoreto.com/doctors/telehealth/speciality/psychologist

      پاسخ
7. Abolfazl گفت:

   ۱۴۰۳/۰۱/۲۱ در ۸:۰۶ ب٫ظ

   سلام من ۱۶ سالمه قبلا تکرر ادرار ادرار داشتم دو ماه پیش من رفتم پیش یه دکتر عمومی که یه آزمایش ادرار ازم گرفت و گفت عادی و بخاطر تغیر هورمون و بلوغه اما بعدشم حس سوزش هنگام ادرار داشتم و دیشب ام دوباره اینطوری شد بعد یه دردی روی پشتم حس کردم بعد از اون به بعد حس کردم و مدفوع ام دفع نمیشه هر چقدرم غدا میخورم بازن فایده ای نداره و یه دردی روی شکمم حس میکنم

   پاسخ
   1. همیارِ دکترِتو گفت:

      ۱۴۰۳/۰۱/۲۳ در ۲:۲۹ ق٫ظ

      سلام
      از نظر التهاب پروستات و عفونت مجاری ادراری باید معاینه شوید
      بهتر است به اورولوژیست مراجعه نمایید

      https://doctoreto.com/doctors/speciality/urologist

      پاسخ
8. جواد گفت:

   ۱۴۰۳/۰۱/۰۷ در ۴:۱۵ ق٫ظ

   سلام من۳۰سال سن دارم یکساله یبوست دارم العانم بعضا۱۰ روز یکبار میرم دستشویی شکم دردم دارم خیلی هم گاز معده دارم راه حل بدیدلطفا بدبختی اعتیاد هم دارم

   پاسخ
   1. همیارِ دکترِتو گفت:

      ۱۴۰۳/۰۱/۰۷ در ۵:۱۳ ب٫ظ

      سلام
      از قرص سی لاکس استفاده کنید
      روزی یک بار از شیاف گلیسیرین استفاده کنید

      پاسخ
9. سیداحسان زلالی گفت:

   ۱۴۰۲/۱۲/۲۲ در ۹:۱۳ ق٫ظ

   سلام وعرض وادب احترام وخداقوت خدمت پرسنل پزشگان وادمین محترم صبوروشکیا
   شرح بیماری یبوست شدید دردفع‌ دردآورنفس بریدن وگاهن از شدت فشار وزور خون دماغ شدند سردرد بی مثلی بادرد زایمان نیست
   شراحوال ازابتدا باید مشاور وپزشک صادق بود منم تمام سعی ومیکنم باطنازی ونمک گفتار نگارش کنم بنده از کودکی غیرنرمال بودم شکی نیست حضور پزشک بزرگ مرد زنده یاددکترفوق تخصص دانشجوودانش اموخته ای پرفسوری دکتر حسین کیوان تخصص متعدد بیماری ها
   ابتدادرزمینه اطفال وکودکان بعدپوست ومو‌ در ادامه گوش وحلق وبینی ،اولوروژی وارتوپددذ اتنهام که من در نظرم هست گوارشی کبد وکلیه .بامادر مراجعه کردیم شرحال وگفتیم که مثل بقیه هنگام قضای حاجات من شماره ۱ روزی یکبار قبل ازصبحانه شماره ۲ چهار روز یکبار 😅😂فرمودند نرمال نیست از مادر هم پرسیدن اونم مثل خودم بود گفت جفتتون نرمال نیستید انسان در روز به دفعات واسه تخلیه باس مراجعه کنه ازمایش نوشتند چون‌موقعه‌ طب ولرزو…داشتم میخواستم گواهی پزشکی بگیرم که پیچونده باشم مدرسه رو ازمایش گرفتند کامل پاسخ این بود که انگل داره شدید دلیل عفونت وتب ولرز وحتی لاغری و….دلیلش همینه عوضی که خوراکی که میخورم تغدیه بدن وجسم بشه انگلا پاتک میزرند تغذیه اونا میشد ضعف وضعیفی ریقو بودند نصیب خودم میشد اخ اخ اخ آ دکتر یه دارویی دادا که همشون إمشبی بشه تا موضفمم کرد چک کنم باپنس بریزم تو‌ظرف ببرم واسه آزمایش مدل کرم وتشخیص بدند که مادام عمرپاکسازی بشه منم دیگه. درمان ،قدیمای بهش میگفتند جونور تودل ورودش داره با کلی طبابتای خاله زنکی واسه بچاشون
   بگذریم ضد وچندسال پیش از اشتیاق ومجنونی علاقه مند شدید قلبی ووابستگی ودلبستگی به دختر خانومی از اقوام شدیم جسته گریخته پرسون ‌پرسون باواسطه بزرگتروریش سفید خانواده جویای جواب مثبت یامنفی واز طرف خانواده اشون وهم خوده
   دختر خانوم‌ شدیدم پاسخ مثبت خانواده دختر به بزرگ خاندان داده بودندمن ومادر خوشحال ومسرور خرسند جوابمونا گرفتیم وتاانتهای. تحصیلات دانشگاهی صبوری وشکیبای کردیم که‌ فارغ تحصیل بشند بعداز اون طبق آئین خانوادگی خطبه وسر خونه زندگی که محیا کرده بودم بریم کم وبیش خانواده های نزذیک حضور در مراسم که به تعداد انگشتای دو دست اطلاع داشتند بله رو هم که گرفته بودیم محرمیت هم بعداز فارغ وتحصیلی از اونجایی که شخصیت بنده تو خانواده رسمی هست خیلی رو قواعد خودم مقید برای همینم مجموع خانواده بهم‌ احترام میذارند واخترام پذیرنذ یه پسر رسمی تو شلوغی معذبم مخصوصا اگر خاموم باشه درون ریزم اما طناز شوخم هست شدید طببعت مهارت اموزش وشغلم بود که مقتضی میکرد خیلی مخالم با خاله زنک بازی ولک ولیمی لاسیدن چسبیدن دلقکی مزه ریختن خودتا کوچیک کنی که چهتر تا جغله دختر بخندن یه دوتا از مادرشون اشوه چشم وابرو بیایند خلاصه اگر تو‌جمعی بودیم خودمونی باجنبه حد ومرز رعایت کنند شیطنتامن شروع میشد به قولشون یخش بازشد شرطشم اینکه هرچی هست واسه همین. الان هست واسه شادی از الان که گذشت بازگو نشه .خوب پس محبوبیتا رو داشتیم اینکه متین سرسنگینم مسعجل واسه تمامی اطرافیام‌ شده بود کپی حج بابا پدرم شده بودم که تو‌پنج سالگی فوت کردند بگذریم همون زمان جوتب مثبت گرفتن سفت وسخت که به انداز تعداد انگشتای دوتا دستم نمیشد باتاکیید گفتم عامو مهدی واسه من بزرگی کردی مادر من کهن سال خجسته دله اما سر زبونه خاستگاری نداره ما سپردیم به شما الحمدالله جواب مثبت گرفتیم شیرینی خورده هم شدیم ونشون هم اما تمنا میکنم تاپایان تحصیلش سرزبونا نیفتیم دختر معصوم سر زبون نندازید میخام توجه ونظرش به تحصیلش باشه زنده ایم محرم شدیم تلافی این محرومیت در میارم عمر حیات وزندگیمو…وقفش میکنم که از انتخابی که کرده اپسلومی پشیمون نشه تو‌این مدت پنج سال هم همجوره حمایت میکنم بااداب ادب متنات .بگذریم تو این پنج سال طبق شروط باس صبوری کنیم بیرون رفتن وسینماو….ذالک نداشته باشیم مانند همون قبل باشیم تو‌مهمانی هم اگر مشترک بودیم حریم ومرزها حفظ بشه خانواده میتونند تویه زاویه بشیننند گرم صحبت باشند دونفری گپ نداریم تو جمع مشارکتی حرفی زدن ایراد نداره
   حالا آمدیم وگذشت این پنج سال احسان همیشه باپوشش رسمی ومجلسی کلام وگفتارهم همینطور شاید خونه عموهاهم میدیم یا پارک که باعموم ها میرفتیم تعداد خانواده من دونفر هست من ومادرم تموم زندگیم ،خیلی دیگه صمیمی میشدم تو‌گذشت پنج سال شب تولدش رای ساعت ۰:۰۰ روز تولدش بود بامداد ۱۴اردیبهشت اخر شب میشد دیگه زنگ آیفون میزدم تا وارد اسانسور بشم وارد منزل بگم سلام زنمو‌ عمو سلام عمو ببخشید بد موقعه مزاحم شدم اودم تبریک تولد وبگم یه دسته گل یه کیک تولدسفارشی با کادوی ویژه تا تو اتاقش میومد بیرون فقط یه نگاه به رو‌اپن میکرد اون لحظه که تبسم وخنده رو لباش میومد کلی ذوق کرده بود با صدای لزانش میگفت این ساعت وقت شب با این دسته گل خاص این کادو ها بابت چیه باخجالت و تبسم سرم رو مینداختم پایین میگفتم بابت زادروز تولدت وای اقا احسان ذوق جیغ احسان تولد من ۱۴اردیبهشت نه ۱۳ میگفتم ساعت ونگاه کن ببخش بابت محدودیتی که دارم پاسخش تازه گرفته بود وارد روز جدیدشدیم بامداد تولد همون تشکر ویژه اون نگاه دلبری خنده از ته دل وآه از شادی سکوتی که منتهی میشد به‌یه جمله خیلی ممنونم واشک هایی که چیکه میکرد
   خوب تمام تایم حضوربابت تبریک تولد تا مرخص شدن ۰:۰۰ساعت تا۰:۱۴ تمام این خاطرات شیرین پنج ساله با تمامی محدودیتدهاارزشی وتعهد خانوادگی قدسات ومعصومیت دختر .که من وفایی به عهدکردم
   همین تبریک پنج بار تولد وذوق بی کلام
   0:۵۷:14____🤭⌛🥹🧿🧿«۵۷»دقیقه تو این پنج سال مجموع ذوق شادی سخن وملودی بی کلام ،. جون وسرخوشی زندگی من شد
   تا اینجایی که بعداز پنج سال حضرت پدر ومادر فرزندشون را پس از فارغ تحصیلی شب یلدا مخفیانه از خانواده پدری شوهر دادند در همون تالار خطبه عقد خواندن باشخصی دیگر
   یعنی خانواده پدری که عموهای عروس خانوم وبرادر بزرگ پدر عروس که حکم پدری دارد به قول نقی معمولی هد فامیل‌ این موضوع رو‌پنهان کردند وهیچکی از خانواده بزرگ با اون‌ید وطولا دعوت نکرده بودند گذشتا من ومادرم. شب یلدا منزل دختر عموم‌ که تازه عروس هم بود دعوت بودیم باخانواده عموم طبق هرسال شب یلدا منزل بزرگ فامیل خانواده ها دورهمی دارند گاهی هم نوبت به من ومادرم هم میشد خداییش خانواده پدری که هم فامیلم هستند احترام خاصی بهم میزارنددبنده نوازی میکنند به احترام وعزت پدر به من هم عنایت ویژه دارند مراسم شب یلدا تموم شد و دو روز بعد همین زنمو که راوی وخاستگار من با خانواده جماریش از رویه گلایه وناراحتی عصر ساعت شش بود اذان میگفت زنگ زد زد زیر گریه که دختر عموتونا شوهر دادند شب یلدا تو‌تالار فلانی هم بوده عمومهدی بزرگ خاندان و‌دعوت نکردند آبرو‌عزت نذاشتند واسمون اینجور عموهات وتحقییر کردند منم گیج ومنگ که کیادمیگند دختر کدوم عموها گیج گفتم عمومم‌کجاست بدین بهشون بگید سیداقا کاریتون داره عرضی داره زنموهه بدون اینکه حواسش به برنامه ما احوال ما داشته باشه فراموش کرده بود گفت عموت نشسته عین بچه طفلیا گریه میکنه و میگه بی عزتم کردند من و‌پیش سیداقا خراب کردند وفلان وفلان .زنموهه هم ساده حسود وکینه ای.یهویی از دستم در رفت پشت گوشی گفتم دلقک بازی جمع کنید من و ایستگاه نکنید بابچه ها جمع شدید گفتیند احسان که رو‌بابا تعصب داره این شوخیادباهاش کنیم سرکارش بزاریم نگم براتون خدا واسه دشمنتونم نخواد باگریه و زجه قسم جوون بچهاش گفت بیا برس به احوال عموت .من دادا که درست بگو کیا میگی کدوم‌عمو کی وشوهر دادند باگلایه کفری گفت محسن نسیم وشوهرداده شب یلدا ،یعنی من فکم افتاد زنگ زدم از رو‌گلایه به دختر عموهای دیگه ام که از خواهرم بهم نزدیکتر وصمیمی که چه خب چیشده کجایین عموم کجاست اون دخترعمویه که صمیمترم باهاش پرسیدم کجاست فقط میدونم بالکنت یکیشون گفت کربلاییم ما عمو مریمتم رفتند حرم تا همینجا رو‌یادمه اونا به احوال من گریه میکردند نمیدونستنددچی شده منم به درد خودم اخرین تصویر نه بیست کم شب بود چشام باز نمیشد فقط بعد مادرم وخانواده تعریف کردند حالت بد شد اورژانس بردت بیمارستان چهارده روز توکمانمیدونم یااغما اسپاسم شدید عصبی هوشیاریم پایین بوده بعد دوهفته هوش اومدم اما منگ‌ وزبون سنگین بی حال خوابم میومد‌نمیدونم دیگه ترخیص شدم بعد چند وقت اومدیم خونه افسرده شدم مادرم سیاه پوش من شد واقعی منم سیاه پوش …دوسال لباس مشگی در نیاوردیم کلاقطع رابطه باخانواده وپدری #زلالی به هیچ واسطه. ای ارتباط با من ومادرم نگیره افسردگی شدید من ومادر باهم پیر شدیم .دیدی میگند گوزه گرهم تو‌کوزه افتادحکایت من هست پزشک روانشناس افسرده تبدیل به یه تیکه گوشت بیشعور بیسواد زدم از خونه یخورده خاطره ها رهام کنند حال هوام خوب بشه که میخوام برم‌ مسافرت تز خونه اومدیم بیرون سر گوچه یه موتوری زد بهم۸ صبح روز اربعین ایران اینقدر درد کشیدم ساق پام انگار خط کش بزاری دوتا شد عین خیار سالادی از دوطرف زور بزنی نصف بشه قلم پام دوتا شد هشت صبح از درد لرزم گرفته دارم ضامن رفیق اختلات میکنم گله گلایه مشتی منکه داشتم میرفتم پابوس جدت قربونش برم عموت اربعین جدت عراق باشم حالا شکفه همتونا پیش مادر سادات میبرم به اون خداتون بگو‌ماکه بنده صالحت نبودیم اما به هیچکی ظلم نکردیم ضعیف کشیم نکردیم توکه از ر‌گ‌ گردن نزدیکتری میگی از خودم بخواه نه بندم اینم گفتی منکه از رگ گردن نزدیکترم رفیقم ازخودم بخواه مستجاب وساعت ودعویه ام باقیشم گفتی هم کورم ونابیناهم کره ام ناشنوا هم لالم.رفیق من همه چیما از تو‌ واسته هات اهل البیت خواستم شد حال وروزم این هر روزکه یوم‌ البدتر شد واسه اونایی ارزو ودعا کردیم مستجاب شد الی خودم
   از من رو برگردوندیند تک تکتون از خالقتون تا خودت از ننه ام رو بر نگردونید بی عزت نشه تا جون دارم نوکریشا میکنم دوما اشک واز چشام به خالقتون که شما مخلوق محبوبشین بگید نگیره تاخجالت زده وسرافکنده زمین خورده نمک پروده مادرعالمم وپد عالمم موقعه خواندن مدح منقبت وعظمت تا مظلومیت تنهای‌ وقریبی حق غصب کردن وقصاوتی که بهشون به این اهل البیت داشتتند باشنیدنش چشام خشک نباشه و غصی القلب
   دیگه از حال رفته بودم بیهوش در حال حهژیان گفتم ساعت حدود۲بعدازظهربودکه اورژانس رسیدتواون‌ شلوغی چکاپ تا آتل بستن وتزریق مسکن وقطع خونریزی پدرم ودر آوردند به جون دبیرستانی هلال احمر این وظیفه را میدادندباکمترین دردکه بیماربکشه تا ارائه خدمات بهترین تا تزریق بدون درد وانجام میدادند تا این پرسنل یاردان قلی اورژانس ساعت نزدیکایذشش عصر رسیدیم بیمارستان کاشانی بی در وپیکر بی مسئول تا اینکه بیام پذیرش بشم کلی وقت رو برانکاردورودی یه اتاق یعنی دری وبازکردند کردند تو یه جایی که خیلی خیلی سرد بود انگار تو‌فریزر دوتا پنجره بالاسر که یکیش مستقیم باد میزد به پایه شکسته در حال خون ریزی یه پنجره رو سر وگردن پهلوهام یعنی این چیلر بیمارستان یه باد سردی میزد که میت تو‌ سردخونه بیمارستان فریض میشد یخ میزد
   منم از درد وسرما داد میرذما یعنی هرکی میرفت تو اتاق بغلی لباسش عوض میشد میومد‌ رد میشد زجه والتماس میکردم این برانکارد وجابه جا کنید ببرینش حداقل اون ته که باد بهم نخوره شیرپاک خورده ها یه پتو بندازید روم مرده ام از درد وسرما نصفیشون از این خدمه هابودند میگفتند چیزی نیست از اسیبی که دیدی احساس درد وسرما میکنید بقیه اشون شیفتشون عوض میشد محل نمیذاشتند یخوردشون عنترن بودند باوشه الان میگم بیاند رسیدگی کنند خیلی اومدند ورفتند وقت یکی از این همیار بیمار بود که دست زد دید یخم نبضم پایین هست خانومه مردونگی کرد یه پتو‌اورد انداخت روم بعدم دادا میکشیدم همون‌موقعه که پتو‌انداخت روم خانوم عباسی یه مرد اومد گفت چیشده منم شرح حال وگفتم هشت صبح نزدیک دو اورژانس رسیدیم بیمارستان فلان ساعت اورژانس تخته خالی نداشت من کردند تو‌اینجا زیر این دوتا پنجره درد سرما از شکستگی پام بیشتره الانم دوساعت‌ ربع کم هست تو‌این سوراخم به‌همه. گفتم ددکتر حولم‌بدیددبره اون ته یا پتو‌بیاربد تا پذیرش بشم یهویی مرده رفت لباس پوشید فهمیدم دکتر حسابی هست که ازش حساب میبرند قرمز شده بود برانکارد هول داد از اونجابرد بیرون مانی فس بیمارکه من باشم وگرفت فقط میدونم همونتخته رفت اورژانسیا که اوردندم با دادا میزد بهشون دعوا توبیخ اومد تو.اورژانس واسه تخت دیدیه یارو نیاز به تخت نبوده ترخیص بوده یه سرم داشته خلاصه من وجایگزین اون کردند خودش پزشک متخصص اورتوپد وضعیت من دید گفت چطوری زنده ای فوری بستریم کرد رفتیم طبقه بالا خون واز این داستانا بعد اوردند پایین پام‌ ورم‌ داشته باس آتل میکردند ورم‌ بخوابه بعد عمل کنند بازم من درد میکشیدم از قبل بدتر با التماس مرفین میزدند تخت بقلی هم یه چی گمبلی میکرد اندازه ماش میگفت اینا بخور طبعیه قورت بده شیره بود اینقدر خوب بود تو.این‌سه روز آتل با درد این شیره رو‌میخوردم باچایی نبات نیم ساعت بعد خواب بودم تا پزشکه اومد بعد سه روز بالاسرم ببینه ورم‌خواببیده نسخه کنه واسه عمل گفتم دکتر درد دارم بجز درد داره میسوزه تا پسه گردنم این بی حسی شده دادا هوار و کُلی بازی باند اتل باز کرد باس رو بلندی باشه اروم‌اروم بازکردش یهویی آمپرش چسبید خودش ترسیده بود گفت کی این پارو اتل کرده پیگیری کرد کی بود گفت بیاریند تا خودم اتلش کنم مرتیکه او احمقی که آتل کرده بوده یه جایی وزنه پام‌ رو‌اون‌تکیه گاه بوده چماله کرده بانداز همونجا عصب پام بوده یعنی پا من از نوک‌ انگشت تا انتها کمرم از رنگ بادمجانی شروع میشد تا به بالا هی یه پرده یه پرده رنگش عوض میشد تا بنفش کمرنگ شنوفتم‌ جااینکه شب بیا چکاپم کنه صبح اومده با دانشجوهاش با گیلی‌ بیلی ها عنترن واسه آموزش اخیع دلم خواستشون گیلی بیلیع ها خیلی شیطنت وشوخی میکردم باهاشون شنفتم‌ گفتند خیلی خطری بوده سره اشتباه آتل بستن رگ عصب اصلی زیرفشار بوده پا سیاه شده اگر رنگش بر نگرده وبهتر نشه باس قطعش میکردند وعلا چون‌ سیاه شده بود ومن‌ تادکمرم هیچ اراده ای نداشتم رونما نشگون گرفته بود با سوزن طبی زذه بوده بهش اکثل عملی نداشتم فقط درد میکشیدم گفته تا بیشتر سرایت نکرده از اونجا که سیاه شده باس قطعش کرد اگر نه پاش میگنده بوش متعفن میشه عفونش سر باز میکنه.به حمدالله پام‌ روبه راه شد سه تا پلاتین زدند بعد از یازده ماه تازه جوش خورد یه دوسالی دستم بند بود
   جالبیش این بود که من روز اربعین بردند بیمارستان اماهشت نه روز بعد عمل کردند سه بار تو‌ اتاق عمل بهوش اومدم یعنی راستشا بخوای تا میومد‌سوراخ کنه میگفتم درد دست کشید با دوز بالاترم بیهوشی ریسکش بالا کلی امضاورضایت کاغذ بازی اومدن بی حسی موضعی از کمرم کردند سوزن زدند وای که برا دشمنتم نخواد بعد بردنم اتاق عمل بیهوش کردند عمل .دکتر میگفت چیکار. کردی چرا بیهوش نمیشدی ایا به جزء مورفین که تجویز شده بود چیز دیگه ام مصرف کردی منم صادقانه گفتم به جزاون یه واحد که دستور ونسخ کرده بودید شب بزننددو‌واحدمثل همونا یه بارصبح یه بار ظهر میزدن یعنی سه دوز لالا بدون درد چطورشا نمیگم پارتی داشتم بعدم هم تختیم که مرخص شد یه قوطی شیره به دادا گفت هر موقعه درد داشتی یدونه از اون ماش ها رو بخور باچای یابجوش تلخ بود اما التهاب ودردم زود آرووم میکرد باخنده گفت خودش دوای‌ هر دردی وخودش درمون نداره مردونگی کرده که درد نکشی دعاش کن موندنی نیست .اما خودت احتیاط کن دچاره‌ اش نشی که درمون نداره یوخت نشه هم‌تختی نفرین کنی جانبازه چند روز مهمونه بخاطر لطفش لگد به قبر بزنه.این شد که بعد از ترخیص از بیمارستان گوش خوابوندم اونایی سنتی کارند وآشنا رفیق قدیم امار در اوردم نشتیم تو‌بزمشون خلاصه ماجرا گفتم واسه درد کمر ودیسک سیاتیک در اخر این پلاتینا تو پام درد امانم بریده میخوام‌مصرف‌کنم گرخیدند بهم که نه میشستم تو‌بزمشون استنشاقی شدم آرومم میکرد منم که خودم بلد نبود از کجا چطوری مصرف کنم هیچیشا بلد نبودم‌ تا ضذ یه کار کنترات تو انتخابات کاندیدا..فلان امتیاز تبلیغاتش وگرقتم چندتا شاگرد گرفتم میگفتند اول خودمون بسازیم بعد تا صبح کارا واست در میاریم اخمالو‌که سنتی یا صنعتی گفتند سنتی گفتم به یه شرط منم پهلوتون میشنم که ساعت از دسستتون در نره خلاصه بودیم باشون همه چیا یادگرفتیم از کدوم‌ساقی تهیه کنیم تهش شدیم معتاد دوسه ساله انتخابات ریاست جمهوری .مصرف فوق بالا تا کم کردن فوق پایین که‌ مسخره بود بگم فقط بو‌میکردم وقتی میسوزندم بحمدالله ترک کرد از اربعین تالا عشق مادرم شده که هم‌ به من هم‌ به مادر عزت بده حیاتمون باهم مماتمون باهم

   بگذریم یکسال یبوست شدید دارم چه اون موقعه که مصرف کننده بودم گفتم واسه مصرفه چه حالاکه کنار گذاشتم یه چندتا قرص وکپسول میخورم هفته ای یبار ده روی شکم عمل میشه با زاییدن فرقی. نمیکنه از بس درد میکشم از بس زور میزنم فشارقلبم‌میره بالا تپش قلب سردرد وخون‌دماغ یا گوشم خون میاد

   گاهی شده مخصوصا این اواخر فک‌کنم شقاق دارم خونریزی میبینم
   یبوست شدید عین گوسفند شدم اما سیاه هست
   لکه ببینی وخون هم گفتم

   در اخر هم مهمل همیناکه شکم شل میکنه سه مدله میخورم این هفته چهار رو‌یبار عمل شد اما یبوست شدید نبود مدفوع معمولی مثله کودکی شبیه انگل بود ریش ریشی بود

   پاسخ
10. ناشناس گفت:

    ۱۴۰۲/۱۲/۲۱ در ۱:۱۱ ق٫ظ

    سلام . خسته نباشین
    اینکه مدفوع قطعه قطعه دفع بشه و یکمی زرد رنگ باشه نشونه ی چی هست
    آیا استمناء با فاصله ی کم ، میتونه باعث ایجاد یبوست بشه؟

    پاسخ
    1. همیارِ دکترِتو گفت:

       ۱۴۰۲/۱۲/۲۱ در ۱:۴۵ ق٫ظ

       سلام
       بله احتمال چنین علایمی است و معمولا طبیعی است
       از شیاف گلیسیرین استفاده کند
       استمنا ربطی ندارد

       پاسخ