اختلال وسواس فکری عملی (OCD) چیست و چگونه درمان میشود؟

نظرات درباره اختلال وسواس فکری عملی

1. جمشیدی گفت:

   ۱۴۰۳/۰۸/۱۶ در ۲:۴۴ ب٫ظ

   آیا زندگی با کسی که OCD دارد سخت خست یا نه چگونه میتونیم بهشون کمک کنیم

   پاسخ
   1. همیارِ دکترِتو گفت:

      ۱۴۰۳/۰۸/۱۸ در ۴:۰۱ ق٫ظ

      سلام
      زندگی با فردی که OCD (اختلال وسواس فکری-عملی) دارد می‌تواند چالش‌برانگیز باشد، اما با درک و حمایت، می‌توان به فرد کمک کرد. نکات زیر مفید است:

      درک و همدلی: بدانید که OCD یک اختلال روانی است و فرد به‌طور ارادی نمی‌تواند از افکار یا رفتارهای وسواسی خود خلاص شود.
      پشتیبانی عاطفی: به آن‌ها نشان دهید که در کنارشان هستید و حمایت می‌کنید.
      تشویق به درمان: مشاوره با روانشناس یا درمان‌های رفتاری مانند CBT می‌تواند بسیار مفید باشد.
      صبوری و قاطعیت: با وجود سختی‌ها، به ایجاد مرزهای سالم کمک کنید و از رفتارهای تکراری وسواسی جلوگیری کنید.

      روانشناس خوب

      پاسخ
2. سحر گفت:

   ۱۴۰۳/۰۸/۱۴ در ۱۱:۳۱ ب٫ظ

   من وسواس شدید افسردگی دارم حالم به هم میخوره از آدما چون خیلی ضربه خوردم ازشون ب هیچکس اعتماد ندارم جز خواهر پدر مادرم
   هیچی هدفی ندارم نمی‌دونم چی میخام سردرگممم ۱سال قرص می‌خوردم الان دکترم عوض کردم ۱۵روز بازم همونم بعضی وقتها خیلی شدید میشه نمی‌دونم چیکار کنم حال روحیم خوب بشه چ سرگرمی برا خودم پیدا کنم اصن حوصله هیچ کلاسی هم ندارم حال بی حالم

   پاسخ
   1. همیارِ دکترِتو گفت:

      ۱۴۰۳/۰۸/۲۳ در ۳:۵۷ ق٫ظ

      سحر عزیز
      متاسفم که احساس می‌کنید در شرایط سختی هستید. وسواس و افسردگی می‌توانند به شدت انرژی و انگیزه شما را کاهش دهند، و احساس سردرگمی و بی‌حالی طبیعی است. در چنین شرایطی، پیدا کردن راه‌حل‌های تدریجی برای بهبود حال روحی می‌تواند به شما کمک کند.
      تغییر پزشک ممکن است به معنی پیدا کردن رویکرد درمانی بهتر باشد. مشاوره روان‌درمانی می‌تواند به شما در مواجهه با وسواس، افسردگی و احساسات منفی کمک کند.
      حتی ورزش‌های کوتاه مانند پیاده‌روی در پارک می‌تواند انرژی شما را افزایش دهد و ذهن را از افکار منفی دور کند.
      گاهی اوقات پیدا کردن یک سرگرمی ساده مانند نقاشی، نوشتن، یا یادگیری زبان جدید می‌تواند به شما کمک کند تا از سردرگمی و بی‌حوصلگی خارج شوید. شروع به چیزهای کوچک کنید.
      روش‌هایی مثل مدیتیشن و تمرکز بر تنفس می‌توانند به کاهش اضطراب و تمرکز شما کمک کنند.

      متخصص روانپزشک

      پاسخ
3. ابوالفضل عبداللهی گفت:

   ۱۴۰۳/۰۸/۰۷ در ۲:۳۰ ب٫ظ

   سلام وقت تون بخیر من یه مشکل جدی دادم بیشتر وقتها تو فکرم هی فکر های منفی تو ذهنم میاد
   مثلا یه وقت سرما بخورم هی دربار اش فکر میکنم حتما مریضی خطرناک گرفتم شاید کرونا باشه یا فلان مریضی باشه هی میخوام برم پیش دکتر علایم مریضی هامو بهش بگم فشار خونمو چک کنم یا فلان دارو هارو جای مشخص بزارم شاید یهو حالم بد بشه با این فکر ها استرس و اضطرابم خیلی زیاد میشه
   یعنی میشه گفت اختلال وسواس دارم؟؟؟

   پاسخ
   1. همیارِ دکترِتو گفت:

      ۱۴۰۳/۰۸/۰۷ در ۱۰:۰۵ ب٫ظ

      سلام
      بطور کلی علایم اختلال اضطرابی دارید
      رگه هایی از اختلال وسواس هم مشاهده می شود
      ولی نیاز به معاینه و جزییات دقیق تری از شما داریم
      زیر نظر پزشک باشید

      متخصص روانپزشک

      پاسخ
4. رسول گفت:

   ۱۴۰۳/۰۸/۰۲ در ۱۰:۴۰ ب٫ظ

   سلام وقت بخیر
   یک صدای خارج از کنترلم در ذهنم میگه که اگر مثلا دو باره دستم رو نشودم اتفاقی برای یکی از اعضای خوانواده میفته یا وقتی درو بستم میگه یک صدای در ذهنم اگه دوباره‌ باز نکنی ببندی یکی از اعضای خوانواده ات میمیره یا مریض میشه نمیدونم چیکار کنم لطفا راهنمایم کنین
   وقتی هم که افکار میاد اگر این کارو نکنم چه بلایی به سر خانواده ام میاد درست مثل فیلم در ذهنم پخش میشه و استرس میگیرم وقتی هم که به این سایت امدم افکارم میگه اگه بری به آیت سایت مادرت میمیره لطفا راهنمایی کنید ممنون

   پاسخ
   1. همیارِ دکترِتو گفت:

      ۱۴۰۳/۰۸/۱۱ در ۹:۴۲ ب٫ظ

      سلام
      علایم اولیه شیزوفرنی و اختلالات اضطرابی دارید
      این علایم می تواند خطرناک باشد
      در اولین فرصت به پزشک مراجعه کنید

      متخصص روانپزشک

      پاسخ
5. رسول گفت:

   ۱۴۰۳/۰۸/۰۲ در ۱۰:۳۸ ب٫ظ

   سلام وقت بخیر
   یک صدای خارج از کنترلم در ذهنم میگه که اگر مثلا دو باره دستم رو نشودم اتفاقی برای یکی از اعضای خوانواده میفته یا وقتی درو بستم میگه یک صدای در ذهنم اگه دوباره‌ باز نکنی ببندی یکی از اعضای خوانواده ات میمیره یا مریض میشه نمیدونم چیکار کنم لطفا راهنمایم کنین
   وقتی هم که افکار میاد اگر این کارو نکنم چه بلایی به سر خانواده ام میاد درست مثل فیلم در ذهنم پخش میشه و استرس میگیرم

   پاسخ
6. مهرشاد گفت:

   ۱۴۰۳/۰۷/۲۵ در ۴:۱۸ ق٫ظ

   سلام اقا یا خانم دکتر من ۴ ساله دارو میخورم ۲۳ سالمه وسواس آسیب زدن به دیگران دارم دوست دارم رانندگی کنم ولی نمیتونم آیا برای همیشه اینجوری میمونم؟

   پاسخ
   1. همیارِ دکترِتو گفت:

      ۱۴۰۳/۰۷/۲۸ در ۰:۱۷ ق٫ظ

      سلام
      خیر این هراس قابل کنترل است
      و درمان می شود
      حتمن به متخصص مراجعه کنید

      متخصص روانپزشک

      پاسخ
7. ناشناس گفت:

   ۱۴۰۳/۰۷/۱۴ در ۹:۱۸ ق٫ظ

   سلام من وسواس فکری داشتم و فکر های چرت و پرتی می کردم الان هم که احساس می کنم حالم خوب شده احساس می کنم یکجوریم نمی دونم چجوری ولی احساس می کنم عادی نیستم

   پاسخ
   1. همیارِ دکترِتو گفت:

      ۱۴۰۳/۰۷/۱۴ در ۷:۱۵ ب٫ظ

      سلام
      بله این علایم در افراد مبتلا قابل انتظار است
      و زمان می برد
      علاوه بر درمان داروی
      برای تکمیل درمان نیاز دارید به تراپی

      روانشناس خوب

      پاسخ
8. حسین گفت:

   ۱۴۰۳/۰۵/۲۰ در ۴:۱۹ ب٫ظ

   سلام من ۲۰ سالمه وسواس فکری عملی شدیدی دارم تقریبا میشه گف از دوران کرونا شروع شد اینم بگم از لحاظ روحی ادم بسیار قوی بودم و سواله که چرا اینجوری زمین گیر شدم از ابتدای کرونا با شستن یا نشستن دست شروع شد چون بچه یه کوچیک داشتیم کلی خانوادم بهم فشار میاوردم چون زیاد بیرون بودم که دستتا شستی؟ چکار کردی؟فلان کردی؟ منم از ترس بچه ک مریض نشه خیلی حال بدی گرفته بودم و‌دقیقا از همون زمان شروع شد ادامه داشت تا الان ک ترم چهار دانشگام تا قبل دانشگاه کاملا خوب شدم چون دارو مصرف میکردم تقریبا از همین ترم سه دوباره برگشته و خیلیم شدید ناامید شدم زندگیم سیاهه حس میکنم خیلی کم اوردم وقتی بقیه هم سن و سالامو میبینم غصه میخورم وسواس تو کشتن تو تجاوز و هرچیزی ک فکرشو بکنید بخدا کم اوردم خستم

   پاسخ
   1. همیارِ دکترِتو گفت:

      ۱۴۰۳/۰۵/۲۱ در ۳:۱۲ ق٫ظ

      سلام
      با توجه به توضیحات شما
      علایم مشهود وسواس دارید
      حتمن به پزشک مراجعه کنید
      با دارو تا حد زیادی کنترل می شود

      متخصص روانپزشک

      پاسخ
9. سِلی گفت:

   ۱۴۰۳/۰۵/۱۸ در ۲:۰۵ ق٫ظ

   سلام من ۱۸ سالمه
   ادم معتقدی اصلا نیستم ولی گاهی اوقات به یک موضوع مذهبی فکر میکنم یا از خدا یه چیزی میخوام یه حرف زشت یا موضوع زشتی بلافاصله تو ذهنم میاد انگاری که اونو من دارم به خدا میگم شاید خنده دار باشه براتون اما من خیلی وقته که حس میکنم که خیلی از فکرام برای خودم نیست انگار که تو ذهنم یه شخصِ دیگه هست، که حس میکنم از من متنفره و اونه که اینارو توی ذهنم میزاره. کل روز رو درحال حرف زدن با خودمم یا اشخاص خیالی توی ذهنم، یا یک عالمه سناریو های فیک میسازم و مثل یک بازیگر، توی ذهنم اون سناریو رو بازی میکنم. یا خیلی به خودکشی فکر میکنم اینکه با چه روشی باشه؟ کیا تو خاک سپاریم هستند؟ چه یاداشتی برای پدرمادرم بزارم؟ خودمو بسوزونم تا غسل میتم ندن،اصلا اخرش چی میشه بعد مرگ؟ (از حرف های معلم های دینیم واقعا میترسم ) این افکار نمیزارن درس بخونم ببخشید که زیاد شد ولی حس میکنم دیوونم

   پاسخ
   1. همیارِ دکترِتو گفت:

      ۱۴۰۳/۰۵/۱۸ در ۳:۰۸ ق٫ظ

      سلام
      در این رایط
      نمی توان بطور قطع گفت شما دچار اختلال هستید یا خیر
      بیشتر دچار نشخوار فکری هستید
      و بعدها ممکن است ایجاد اضطراب کند
      برای همین
      توصیه می کنیم حتمن به متخصص مراجعه کنید

      متخصص روانپزشک

      پاسخ
10. حاج امیر گفت:

    ۱۴۰۳/۰۵/۱۷ در ۱۱:۱۷ ب٫ظ

    سلام
    یه چند سالی هست درگیر وسواس فکری ام
    حالا نمیدونم اسمش چیه وسواس، دیوونگی یا جنون ولی این حس داره دیوونم میکنه اگه کسی میدونه کمکم کنه
    از کلاس هشتم شروع شد تا همین الان که هست
    اولش وسواس تمیزی داشتم
    چون بعضی ها خیلی کثیف بازی میکردن
    از اونجا شروع شد تا الان
    هی مدل های مخلتفی داشت
    یه بار دست میزدم به میز و صندلی فکر میکردم کثیفه
    میرفتم میشستم
    دفعه بعد که اب در دسترس نبود فوت میکردم دستامو
    بعدش شد با ادما اونقدر دست ندم چون یه حسی بهم میگفت اگه دست بدی فلان میشه، بیصار میشه
    کم کم رفت جلو کرونا شد
    تو خونه بودم و بد تر شد هی این کار رو میکردم ، از اونطرف درس هام یکم بهتر شد ، اینجا کلید خورد تو مغزم که این کار رو کنی بهتره، درسات خوب میشه ، موفق میشی،بلا دور میشه، ….. کم کم رفت جلو هر ادمی رو میدیدم نفسمو قطع میکردم و نفس نمیکشیدم فکر میکردم اثرات بدشو میگیرم
    خود دیوونمو بهترین ادم میدونستم
    بعدش شد هر جا که میرم ۲ بار برم
    مثلا یه مغازه میرفتم باید به یه بهوونه ای میرفتم بیرون دوباره میومدم داخل ، اینجوری مغزم اروم میگرفت
    وگرنه مداام مخم درگیر این بود ،
    کم کم رفت جلو یه مسیر هایی رو با ماشین که باید میرفتم ،نمیرفتم ، یا مسیر هایی رو که میرفتم دیگه نباید عوضش میکردم چون معتقد شده بودم از جای دیگه برم یه آدم دیگه میشم
    گذشت و هی اینا تکرار شد و شد و شدددد
    تا اینکه سال ۱۴۰۱ شد و مدرسه دوباره باز شد و رفتیم مدرسه ، بلا نصبت شما با هرچی آدم بد بود شدیم هم کلاسی که کل معلما و مدیر ناظم ها میگفتن تو عمرمون هییچوقت همچین ادمایی ندیدیم انقدر مزخرف، هر روز دعوا و خون و بزن خرابکاری های دیگه
    هی بد تر شد حالمون ، تا اینکه بعد امتحانات نوبت اول داشتیم برمیگشتیم خونه
    از مدرسه تا اتوبوس میخواستیم سوار شیم با چند تا از همکلاسی های خوبم بودم و چند تا هم جلومون بودن و همکلاسیمون بودن
    اون چند روز امتحان حالم تقریبا یه کم بهتر شد
    شنبه رفتیم مدرسه دیدم یکی از اون همکلاسی هام که جلوتر از ما بودن ، شنیدم یکیشون تصادف کرده و مرده
    اون روز بد ترین روز بود چون همش حالم گرفته بود
    اصلا هم باهاش کاری نداشتم که بخوام بگم رفیقمه
    ولی خیلی ناراحت شدم
    از اون موقع این وسواس ما ۱۰۰ برابر شدید تر شد
    هر ماشینی میبینم یاد اون میفتم
    بعضی ادما رو میبینم یاد اون میوفتم
    خلاصه خدا بیامرزتش
    بعد از این داستان بد تر شدم هی بد تر و بد تر
    الان هر ادمی رو میبینم انگار یه حسی میاد تو وجودم که شبیه اون شدم و حالم یه طوری میشه ، مخم میگیره ، اعصابم به شدت به هم میریزه ، عصبی شدید میشم،قدرت فکر ندارم، درس هام به شدت خراب شد،زندگی دیگه برام نموند، بخدا نمیدونم الان ۶ سالم چجوری گذشته ، بدترین سال های عمرمو دارم سپری میکنم ، خداییش دیگه حالی برام نمومده ، به هرکی میگم درک نمیکنه ،مسخره میکنن، روم هم نمیشه به کس دیگه بگم، چون جوابشونو میدونم،توروخدا یکی کمکم کنه خدا خیرش بده هرکی راهکار بده بهم
    الان نمیدونم دارم چه کار میکنم

    پاسخ
    1. همیارِ دکترِتو گفت:

       ۱۴۰۳/۰۵/۱۸ در ۰:۴۲ ق٫ظ

       سلام
       این مشکلات شما کاملا قابل درک است
       علایم اختلالات اضطراب، وسواس و ocd و ptsd مشهود است و باید بررسی شود
       در اغلب موارد با دارو حل می شود
       زیر نظر پزشک باشید

       متخصص روانپزشک

       پاسخ